خشم یک احساس طبیعی درون ماست و ما نمی توانیم آن را صفر کنیم و یا از بین ببریم فقط می توانیم آن را مدیریت کنیم.

به نظر شما خشم خوب است یا بد؟

خشم در بعضی جاها خوب است چون اطلاعاتی را در مورد شما به دیگران می دهد اینکه چه چیزی برایتان اهمیت دارد چه ارزشهایی برای شما مهم هستند  در بعضی از موقعیت ها مثل زمانی که به خانواده مان توهین می شود، از اعتماد ما سواستفاده می شود، به کودکی آزار رسانیده می شود، یک نفر بی دلیل روی ماشین شما خط  می اندازد و … نیاز داریم خشم خود را بروز دهیم.

 حال اگر این خشم خیلی زیاد باشد و از کنترل خارج شود که به آن غضب گفته می شود در اینجا نیاز است که آن را مدیریت کنیم.

چرا بایستی خشم را مدیریت کنیم؟

خشم بیش از حد کیفیت زندگی را پایین آورده روابط را تخریب می کند به تندرستی و اعتبار ما لطمه می زند و همچون سوهانیست بر روح ما.

خشم چه مواقعی بروز می کند؟ مواقعی که خواسته ای داریم که برآورده نمی شود آخرین باری که  احساس خشم کردید را به یاد بیاورید متوجه می شوید در آن لحظه خواسته ای داشتید که نمی توانستید آن را به دست بیاورید.

براساس تئوری انتخاب خشم یک رفتار است که آن را انتخاب می کنیم. یک انتخاب بسیار سریع که حتی احساس نمی شود انتخاب است.

پیشنهاد مطالعه مقاله ” با تئوری انتخاب آشنا بشویم “

ما در زندگی پیوسته در حال انتخاب کردن هستیم برخی انتخاب ها آگاهانه برخی از آنها نیمه آگاهانه و حتی ناآگاهانه هستند

اگر خشم یک انتخاب است پس می توانیم امیدوار باشیم که آن را مدیریت کنیم و تغییر بدهیم.

در زمانی که خشم اتفاق می افتد عوامل بیرونی فقط محرک هستند اما دلیل واقعی آن درون خود ماست. عوامل بیرونی فقط اطلاعاتی هستند که وارد مغز ما می شوند نحوه برخوردمان با مسأله و اینکه چه واکنشی نشان می دهیم به ما برمی گردد.

راهکار مدیریت خشم

یکی از راه ها برای مدیریت خشم این است که ابتدا آن را بررسی و سپس یک استراتژی جایگزین برای آن در نظر بگیرید . یک کاغذ بردارید وسط آن یک خط عمودی بکشید در یکی از ستون ها نام خود و در ستون دیگر نام طرف مقابل را بنویسید. حال صحبت ها و اقداماتی را که به ترتیب انجام دادی زیر هر کدام خلاصه بنویسید  و جلوی هر کدام به میزان خشم خود از صفر(کمترین یعنی حالتی که آرام هستید) تا 100 که (شدیدترین حالت عصبانیت را دارید). به هر دو طرف ( ممکن است برای طرف مقابل حدس و گمان باشد) نمره دهید.

فرض کنید در واقعه ای درصد خشم شما تا 40 درصد افزایش پیدا کرده است. به مجموعه تعاملاتی که یادداشت کردید برگردی و بررسی کنید، از خودتان بپرسید اگر دوست داشتید نتیجه جور دیگری رقم بخورد کجا می توانستید خشم خود را کنترل کنید؟

به نمره ردیفی که می توانستید در این سطحش خشم خود را مدیریت کنید نگاه کنید. ( شاید روی نمره 20 باشد) اینجا نقطه آژیر خطر شماست. صدای آن را شنیدید؟ در این نقطه نیاز است یک توقف به خود بدهید، به خودتان بگویید: ” توقف”

یک جابه جایی، بیرون رفتن، صحبت کردن با کسی، پیاده روی کوتاه، نفس های آرام و عمیق می تواند موثر باشد  و یک تاخیر ایجاد می شود.

پس از آن و در آخر ببینید قصد دارید چه برنامه و راهکاری برای آن واقعه داشته باشید مهم است که برنامه انتخابی خود را تمرین کنید از خود بپرسید: ” برای بهتر کردن این وضعیت چه کمکی از دستم بر می آید؟ ”  

به این نکته توجه داشته باشید که برای اینکه بتوانید خشم تان را کنترل و مدیریت کنید باید شکیبا و صبور باشید به خودتان زمان بدهید و ناامید نشوید یادمان باشد ما نمی توانیم دیگران را کنترل کنیم و یا تغییر دهیم اما خودمان را می توانیم و ما مسئول زندگی و رفتار خودمان هستیم.

در بعضی مواقع نیازهست که از دیگران کمک بگیریم از یک روانشناس، فرد متخصص، مددرسان، افرادی که می توانیم با آنها صبت کنیم تا به راه حلی برای آن مسأله برسیم.

نکته مهم پایانی:

فقط دانستن و خواندن در مورد مهارت مدیریت خشم کافی نیست، مهم تمرین برای مدیریت آن و رسیدن به نتیجه است.