در مواجهه با کارها و مهارتها، فردی با طرز فکر ایستا میگوید: یا همین الان یا هیچوقت. نمونة این عبارات از آنها شنیده میشود که نمیتوانم، استعدادش را ندارم و من اینکاره نیستم. اما فردی با طرز فکر رشد میگوید: تا مسیر عصبی آن ساخته شود، باید ادامه بدهم.
میخواهیم واکنش چهار شخص را در برابر آموزش دیدن با طیف طرز فکر بررسی کنیم:
طرز فکر ایستا: این آموزشها که کلاس رفتن ندارد. من خودم بلدم.
طرز فکر تا حدی ایستا: ممکن است یکی ـ دو جلسه به کلاس بیاید، اما میگوید به درد من نمیخورد.
طرز فکر تا حدی رشد: کلاس را شرکت میکند، اما زمانیکه به مانعی برمیخورد، کنار میکشد.
طرز فکر رشد: با تمرین و پشتکار مسیر عصبی آن را میسازد و ادامه میدهد.
یکی از تلههایی که افراد با طرز فکر ثابت در آن گیر میافتند، مقایسهکردن است. آنها ابتدای شروع به کار خود را با الان بهترینها مقایسه میکنند، درصورتیکه فردی که طرز فکر رشد دارد میگوید: او از ابتدا که اینگونه نبوده. من میتوانم مسیر عصبیاش را بسازم.
مسئله سر زمان تسلیم شدن است. باید انتخاب کنیم که در برخورد با موانع و چالشها تسلیم میشویم یا انتخاب دیگری میکنیم.
حال واکنش چهار فرد را در برابر چالش ببینیم.
ابتدا به تعریف مشترکی با هم از چالش برسیم. به تعریف ما، چالش در اینجا یعنی کاری که مسیر عصبی آن هنوز ساخته نشده است و مهارت کافی در آن نداریم.
طرز فکر ایستا: در برابر چالش و تغییرات مقاومت میکند.
طرز فکر تا حدی ایستا / رشد: یا کار را رها میکند یا سراغ چالشهای کوچک میرود.
طرز فکر رشد: دنبال راهحل یا راهکار برای چالش میگردد.
نمونههای دیگر از مدلهای فکری را ببینیم:
سؤال پرسیدن برایش کسر شأن است (طرز فکر ایستا).
برای اینکه فراموش نکند، لیست کارها را مینویسد (طرز فکر رشد).
اگر کاری را خوب شروع نکند، تلاشش بیشتر میشود (طرز فکر رشد).
قبل از رفتن به آدرس جدید، از نقشه استفاده نمیکند (طرز فکر ایستا).
در کلاسهای آموزشی مرتبط با کارش شرکت میکند (طرز فکر رشد).
نظر دیگران را میپرسد که بداند کارش درست بوده است یا غلط. اگر نظری را که دیگران میدهند، به دیدة قضاوت ببیند (طرز فکر ایستا)، اما اگر برای رشد و بهبود خود آن را در نظر بگیرد (طرز فکر رشد).
در کلاسهای آموزش سخنرانی که در مؤسسة ما برگزار میشود، بعد از اینکه افراد تمرین سخنرانی را انجام میدهند، به آنها بازخورد داده میشود. برخی از افراد به بازخوردها گوش میدهند و آنها را به کار گرفته و نقاط ضعف خود را بهبود میدهند. درنتیجه، سریعتر رشد میکنند و تعداد کمی از افراد شرکتکننده به تمرینها و بازخوردها توجهی نشان نداده و خود را به چالش نمیکشند یا مدام در حین شنیدن بازخورد، بیشتر از اینکه به آن توجه و گوش کنند، میخواهند از خود دفاع کنند.
حال شما پاسخ دهید که این عبارات برای کدام مدل از طرز فکرها هستند؟
اگر نشد، آبرویم میرود. طرز فکر……………….
اشتباهکردن فرصت خوبی برای یادگیری است. طرز فکر……………….
در کلاس سؤال نمیپرسم. شاید ضایع باشد. طرز فکر……………….
با خرابکاری دفعة پیش دیگر میدانم که چه کار کنم. طرز فکر……………….
دیگر نمیگذارم کسی من را قضاوت کند. طرز فکر……………….
مدلهای فکری در محیط کار و با شرایط مختلف
شرایط: ورشکستگی و رکود
طرز فکر ایستا: الان زمان رکود است. کاری که نمیشود انجام داد.
طرز فکر رشد: ما مدل کسبوکار در زمان رکود را بلد نیستیم، باید آن را یاد بگیریم.
شرایط: زیردستان بهتر
طرز فکر ایستا: مدیر به زیردستان بهتر اجازه رشد نمیدهد و آنها را تخریب یا اخراج میکند.
طرز فکر رشد: مدیر میگوید: من باید در مدیریت پرسنلم عملکرد خوبی داشته باشم، نه الزاماً در مهارتهای آنها. این مدیر از کارمندان خود نیز یاد میگیرد.
شرایط: رقابت
طرز فکر ایستا: تخریب میکند. در این دسته نرخ تقلب کردن بیشتر است.
طرز فکر رشد: تلاش میکند.
شرایط: باخت
طرز فکر ایستا: عدمِقبول مسئولیت
طرز فکر رشد: از این فرصت باید یاد بگیرم.